سه عطای حضرت معشوق به عاشقان شب بیدار
خدای متعال به یکی از صدیقین وحی کرد در میان بندگان من
بندگان خاصی هستند که آنان مرا دوست می دارند و من آنان را دوست می دارم ، آنان به
من مشتاقند و من به آنان اشتیاق دارم ، آنان به یاد من اند و من به یاد آنان هستم ،
آنان به من نظر دارند و من به آنان نظر دارم ، تو ای داود اگر در راه آنان قدم نهادی تو را نیز
دوست خواهم داشت و اگر از راه آنان عدول کنی و راه دیگری را انتخاب کنی دشمنت
خواهم گرفت ، داود (ع)
گفت : پروردگارا آنان را چه علامت است ؟ خداوند فرمود :
«در روز
چشم به سایه دوخته اند همانگونه که چوپان مهربان چشم به گله خود می دوزد و به
آرزوی غروب آفتابند همانگونه که پرنده به هنگام غروب به آرزوی بازگشت به لانه خویش
است ، همینکه شب فرا رسید و تاریکی شب فرا گیر شد و بستر ها گسترده شد و تختخواب
ها نصب گردید و هر دوستی با دوست مورد علاقه خود خلوت کرد ، آنان رو به من به
قدمهایشان می ایستند و صورت های خویش را فرش زمین می کنند و با کلام من با من به
راز و نیاز می پردازند و به خاطر نعمتهایی که به آنان داده ام گاهی
فریاد می زنند و گاهی آه سرد می کشند و گاهی شکایت نزد من آورند و این حالات را
نشسته و ایستاده ، در حال رکوع و در حال سجده انجام می دهند من می بینم که به خاطر
من چه تحمل می کنند و می شنوم که از محبت من ( در فراق ) چه شکایتها دارند :
نخستین عطایم به آنان سه چیز است :
۱) از نور خود در دل آنان پرتو افکنم که در پرتو آن
نور از من با خبرند ، همانگونه که من از آنان خبر دارم.
۲)
اگر آسمان ها و زمین و آنچه در آن هاست در
میزان عملشان باشد من آن را برای آنان اندک می شمارم.
۳) رو به سوی آنان کنم و آن را که من رو به او کنم به
نظر تو آیا کسی می داند که چه چیز به او عطا خواهم کرد.
برگرفته از کتاب گرانسنگ اسرار الصلوه عارف کامل مرحوم آیت ا... حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره)