مدت های مدیدی بود که می خواستم وبلاگی فرهنگی را راه اندازی کنم1. وبلاگی که از یکسو پل ارتباطی باشد بین این جدا افتاده از محیط فرهنگی و معنوی کتابخانه2 با کتابداران خدوم ، پویا ، زحمتکش و تلاشگر استان ، همان ها که همه ی هم و غم خویش را به تلاش و حرکت در جهت ارتقاء فرهنگ استان دارالعباده بکار بسته اند و با نشاط دائمی متاثر از مجالست با یار مهربان ، نه تنها شغل خویش را از صمیم دل دوست دارند بلکه با لبخند و محبت به آنان که در جستجوی یار مهربان اند کمک می کنند تا گمشده خویش را بیابند و از دیگر سو تذکار و یادآوری باشد برای خودم و همه عزیزانی که هر چند می دانند سعادت دنیا و عقبای بشر در گروی بازگشت به آخرین کتاب خداوندگار هستی بخش است اما دغدغه نان و نام آنها را از این کتاب غافل کرده است. کتابی که اگر عالم به آن بازگشت کند همای سعادت بر شانه اش خواهد نشست و شاهد معرفت را در آغوش خواهد کشید.کتابی که ضامن حیات سعادتمند بشر و شفاء و رحمت برای مؤمنین است.3 کتابی که مهجور گذاشتن آن ، شکایت پیامبر اکرم(ص) در روز حشر است از امت خویش.4 کتابی که امام رضا(ع) هر سه روز یک بار آن را ختم می کردند.5 کتابی که گلادستون نخست وزیر انگلستان در عصر استعمار کهنه، روزی در مجلس عوام هنگام سخنرانی، آن را بر روی میز کوبید و گفت: « تا این کتاب در میان مسلمانان است، راه نفوذ و استیلای ما بر آنان بسته خواهد بود»6 آری و همه ی ما کتابداریم و کتاب دار7.
همکاران عزیز ، کتابداران گرامی ، برادران و خواهر مقامان ارجمند اگر می خواهید اهمیت کار خود و ارتباط کارتان را با دین و کتاب آسمانی شریعت -قرآن کریم- بدانید به این داستان تاریخی توجه کنید:
« ناپلئون بناپارت، سردار مشهور و امپراتور مغرور فرانسوی، نامی آشنا در میان فاتحان نامدار تاریخ است، بناپارت، ترقی سیاسی خویش را در ارتش فرانسه آغاز کرد وی در هیأت یک افسر عالی رتبه ارتش فرانسه، به مصر لشکر کشید و با درهم شکستن قوای عثمانی، برای مدتی این کشور را اشغال کرد.اقامت ناپلئون در مصر، دیری نپایید. وی علاوه بر افسران نظامی، یک قشون خاورشناس و مستشرق نیز همراه داشت تا مردم مسلمان مصر را برای پذیرش تمدن! تربیت کند.ناپلئون درهنگام اقامت خویش در مصر از برخی بناها و مراکز دیدنی مصر از جمله یکی از کتابخانه های مهم آن دیدن کرد.
ناپلئون هنگام بازدید از این کتابخانه، با اشاره به یکی از کتابها، از مترجم خواست کتاب را از قفسه بیرون آورد و قسمتی از آن را برای او بخواند و ترجمه کند. مترجم کتاب را بیرون آورد، اتقاقاً "قرآن" بود. آیاتی چند برای ناپلئون خواند و ترجمه نمود. مطالب کتاب، توجه ناپلئون را به خود جلب کرد که پرسید این چه کتابی است؟ناپلئون خواست تا چند سطر دیگر از قرآن را برای او بخوانند. و این درخواست او چند بار تکرار شد.آنگاه، ناپلئون این سخن مهم و قابل توجه را بر زبان راند که:
«وای به حال ما اگر مسلمانان این کتاب را بخوانند و بدان عمل کنند! و وای به حال مسلمانان اگر ما، میان آنها و این کتاب جدایی بیندازیم»8
آری همه با هم بیاییم ارزش شغل شریف خویش را بدانیم و از حضرت حق صمیمانه استدعا کنیم هماره کتابدار و کتاب دار باشیم. انشاء ا...
از همه ی کتابداران استان ، صاحبان اندیشه و قلم ، سنگربانان فرهنگ و کتاب و در کل از همه ی صاحبنظران بزرگوار استدعا دارم با نظرات رهگشای خود ، این برادر کوچک را راهنمایی و مساعدت فرموده ، هر کجا به اشتباه گام بر می دارم مشفقانه راهنمایی فرموده ، تذکر دهند و هر کجا ناصواب می نویسم ارشاد فرمایند ، می دانم که شما بزرگواران با معلوماتی که از هم نشینی هماره با یار مهربان دارید بتدریج بر غنای این سطور خواهید افزود.انشاء ا...
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
ضمنا بتدریج آدرس وبلاگ کلیه کتابخانه های استان و آنچه با حوزه کتاب و کتابخوانی در استان فرهنگی یزد مربوط است در قسمت پیوندها اضافه خواهد شد. ضمن آنکه سیمای ظاهری این سایت نیز فعلا سطحی و ساده است ، نظرات حضرات همکاران کتابدار قطعا بر وجاهت آن خواهد افزود.ناگفته نماند برادر کوچک شما بنا به فرموده امام صادق(ع) که فرمودند: «أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيوبِي9 بهترين دوست من، کسي است که عيوب مرا به من هديه کند».آمادگی شنیدن همه ی انتقادات سروران عزیز را دارد. اگر نظرات شما اندیشوران گرانقدر عمومی است آن را در قسمت نظرات منتشر می سازم و اگر خصوصی و شخصی است یا مصلحت نمی دانید منتشر گردد آن را منعکس ننموده ، بلکه بکار خواهم بست.
دوست آنست کاو معایب دوست همچو آیینه روبرو گوید
نه که چون شـانه با هـــزار زبان در قفا رفته مو بمو گوید
--------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1- نگارنده در حال حاضر نیز در دو سه وبلاگ و یک سایت فرهنگی فعالیت دارد.
2- قديمي ها در بعضي از کتابخانه ها، در تابلو مي نوشتند:
«بهتر ز کتاب، آشنايي نبود خوشتر ز کتابخانه، جايي نبود
در دهر دوا براي امراض وجود بهتر ز «مطالعه» دوايي نبود»
3- وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا : و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد. (اسراء /82)
4-وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا : و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين قرآن را رها كردند. ( فرقان/19)
5- مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 360. و نگاهی بر زندگی امام رضا علیهالسلام، ص 134.
« آن حضرت در سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت میکرد، و میفرمود: «اگر خواسته باشم که در کمتر از سه روز، قرآن را ختم کنم میتوانم؛ ولی هیچ آیهای را نخواندم مگر این که در معنی آن اندیشیدم، و دربارهی این که آن آیه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده فکر کردم، از این رو هر سه روز، همهی قرآن را تلاوت میکنم.»
6- تفسيرنمونه، ج 4، ص 438.
7- کتاب دار بمعنای دارای دین و مذهب.
8-رهنماى سعادت جلد 2ص 478 – هماى سعادت ص 96 به نقل از کتاب يکصدموضوع پانصدداستان ، سيد علي اکبر صداقت)
9-الكافي،ج2، ص639.