هفته گذشته خداوند متعال توفیق تورق کتاب ارزشمندی که خرداد 88 در قم خریده بودم را بهم داد.کتاب شرح حال رند عالم سوز کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی است. این کتاب در سال 1383 توسط انتشارات طوبای محبت قم و در ۲۸۸ صفحه به چاپ پانزدهم رسیده است. روی جلد این کتاب تمثال مبارک عارف واصل مرحوم کربلایی احمد و پشت جلد باز تمثال آن عارف واصل قرار گرفته که در طرف راست آن ، تصویر پیر میکده عشاق حضرت آیت ا... بهاءالدینی(رضوان ا... علیه)  و در سمت چپ تمثال سالک الی ا... حضرت حاج  شیخ رجبعلی خیاط(ره) درج گردیده است و در ذیل دو تمثال ، سخنی از هریک از این دو بزرگوار در باره مرحوم کربلایی احمد:
آیت ا... بهاء الدینی (قدس سره الشریف): « کل احمد معجزه امام حسین(ع) است ، من نور سید الشهداء (ع) را در چهره او مشاهده می کنم».
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (رضوان ا... علیه): « داش احمد بخود ببال! که خداوند خودش را نیز روزی تو کرد».

بمنظور پیشگیری از تطویل کلام ، صفحه ۱۴۳ این کتاب را با هم می خوانیم و البته در پایان چند سطری نیز از مشاهدات و تجربیات خود خواهم نوشت:
«در همان مدتی که در کربلا زندگی می کردم ، چندین موقعیت گناه برایم فراهم شد ، ولی من از آنها سرباز زدم.زیرا مطمئن بودم که اینها امتحان و فتنه های الهی است ، و هر گونه لغزشی در آنها کار آدم را می سازد. در یکی از آن روزها ، چندبار شرایط معصیت فراهم شد ، ولی هربار از آنها روبرگرداندم. اما دیگر از خود بی خود شده و به حرم قمر بنی هاشم عیله السلام پناه بردم.در آن جا به حضرت عرض کردم که : بنده به خاطر تقرب به شما ، از لذت معصیت چشم پوشی کردم . حضرت نیز در جواب فرمودند : گمان نکن که تو با دست خود کاری انجام داده ای! ما تو را نگه داشته ایم و به تو اراده سرباز زدن از گناه را داده ایم ، و الا تو بخودی خود هیچ نیستی.
سپس در تکمیل این موضوع می فرمودند:
« دست ولایت است که ورشکسته هایی مثل ما را نگهداشته است ، و الا اگر ما را به خودمان واگذار کنند ، عاقبت ، همه ما طلحه و زبیر از کار در میآییم».۱

 

 خواندن این مطلب برای من بسیار تکان دهنده بود. خداشاهد است این حقیر سراپا تقصیر آدم هایی را می شناسم که سالیان سال قدرت بر گناه و معصیت داشته اند اما هر بار اراده گناه برایشان پیش آمده خود را به خدا ، معصومین و بزرگان سپرده اند و نکته جالب این جاست که هرگز دامنشان به وادی معصیت کشیده نشده است.
دوستی تعریف می کرد : « هر بار اراده گناه برایم پیش می آمد می گفتم خدایا شیطان و نفس اماره هر دو سگ هایی اند که تو آن ها را البته به مصلحت خلق کرده ای و رسم این است که هر کس از سگی می ترسد به صاحب آن پناه می برد و من از این سگ های هار وحشی بتو پناه می برم»۲ آن دوست تعریف کرد : « چهل روز گناه نکردم ، هربار وسوسه گناه برایم پیدا می شد بخدا پناه می بردم تا اینکه حدود دو ماه گذشت و دیدم می توانم گناه نکنم ، پس از آن بود که درهای رحمت الهی برویم باز شد و روز بروز آن چه به من دادند بیشتر شد که همچنان این تفضلات ادامه دارد».۳
و حسن ختام کلام سه سخن زیبا از آن پیر سفرکرده:
« سر خلقت و هدف آفرینش ، محبت است. تنها علم عاشقی است که لذت حیات را به آدمی می چشاند. اگربدنبال علم عاشقی می گردی ، این را به ذهن بسپار که اولین کتاب آن سوختن است. خداوند نیز تنها در اوج مصائب و مشکلات است که رخ نشان می دهد و با آن رخ نشان دادنش خستگی را از تن سالک بیرون می آورد».۴
این سخن نیز بمناسبت نزدیک شدن به میلاد حضرت امام رضا (ع) از آن رند عالم سوز تقدیم می گردد:
« چند سال پیش ، به حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) مشرف شدم . ولی در حرم بسیار دلم گرفت و احساس رهایی و انبساط نمی کردم. در آن حال ، حضرت جلوه ای عنایت کرده و فرمودند : « من شمس الشموس هستم و ظلمتی ندارم. اماتاریکی حرم ، بخاطر این جماعت (مردم) است که هر کجا قدم می گذارند ، سایه گناهانشان هم با خود می برند».۵
کلام دیگری از این کتاب که درباره نگارنده مصداق دارد چون قریب ۲۰ سال است اگر آقاقبول بفرمایند مدال نوکری شان را گردن انداخته ام ، خدانکند که مصداق کلام زیر باشم ، خدا نکناد:
« شخصی به حضرت سید الشهداء (ع) عرض کرد: یا حسین (ع) من سی سال نوکری درگاه شما را کردم. اما در طی این سی سال ، تنها یک حاجت از شما طلب کرده ام ، پس چرا اجابتش نمی کنید؟حضرت نیز در پاسخ وی فرمودند : نوکر باید ارباب را قبول کند ، یا ارباب نوکر را؟ تو آن قدر ظلم به خلایق می کنی ، که هنوز ما تو را به نوکری هم قبول نکرده ایم!»۶
مطالعه این کتاب بسیار ارزشمند را به همه همکاران و کتابداران عزیز و گرانقدر توصیه می کنم.ایام عزت مستدام. یا حق.

پی نوشت:
۱)  رند عالم سوز : شرح حال کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی ، مجید هوشنگی(کاظمی) ، قم ، طوبای محبت ، ۱۳۸۳ صفحه ۱۴۳.
۲)  خاطرات نگارنده
۳) خاطرات نگارنده
۴)  رند عالم سوز : شرح حال کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی ، مجید هوشنگی(کاظمی) ، قم ، طوبای محبت ، ۱۳۸۳، صفحه داخل جلد کتاب.
۵)  همان ،
۶)  همان ، ص ۲۱۴.